علی علی 10 سالگیت مبارک

علی کوچولوی مامان و بابا

بیست و سه ماهگی علی جون

*امسال سیزده بدر هوا خیلی سرد بود ,توی این همه سال من دیده بودم بارون بیاد ولی برف نه ,امسال برفم دیدیم,فقط یک ساعت سر ظهر هوا یکم آفتابی شد که تونستم چند تا عکس بگیرم اینم چند تا از عکسا     **دایره لغاتت خیلی بیشتر شده وکلمه ای که این روزا همه دوس دارن ازت بشنون قاشق که تو بهش میگی آگاش البته ربطش بهم و دقیقا نمیدونم,اسم بچه هارم یاد گرفتی ولی خدایی نوشتنش سخته مثلا به نگار میگی اگار,رئوف و میگی هئووف,فرحان و میگی هحان,آبجی(آجی)پاشو(باشو)بگیر (بگی)خاله(آله)کسری(کسا)پارچه(باچه)آره(آیه-که میمیرم برا آیه گفتنت از بس با مزه میگی)پارک (بارک)بازی(باژی که البته این کلمه رو از موقعی ...
23 فروردين 1395

بیست و دو ماهگی و نورووز 95

  *سال نو مبارک ,انشالله که سال خوبی برای همه باشه خصوصا برای خونواده سه نفره خودمون ,   **بیشتر اتفاقات این ماه مربوط به سال جدیدیعنی سال 95 ,از لباس نو خریدن و سفره هفت سین و صد البته شیطونیای جنابعالی,امسال یه فرق دیگه با سالای قبل داشت ,اینکه مامان جون اینا روز اول عید نرفتن مسافرت و ما بعد از چند سال موفق شدیم روز عید با هم باشیم اینم از سفره هفت سین امسالمون که دیگه فک نکنم لازم باشه بگم چقد توسط شما مورد لطف قرار گرفته , مخصوصا اون ماهی قرمزای بیچاره میخواستم ازت عکس بندازم اول مودب نشستی و بعدش .... همش میگفتی مامان مایی مایی و تماشای ماهیا تا روزی که بدرود حیات گف...
8 فروردين 1395
1